تظاهرات عظیم جامعه حریدی در اسرائیل در روز پنجشنبه گذشته، تنها یک اعتراض مذهبی دیگر علیه دولت نبود؛ بلکه نشانهای از بحرانی عمیقتر در ساختار سیاسی و اجتماعی اسرائیل است؛ بحرانی که ریشه در ترکیب پیچیدهای از تغییرات جمعیتی، فشارهای جنگی و فروپاشی توافق تاریخی میان دولت و جوامع مذهبی دارد.
برای دههها، رابطه میان احزاب حریدی و دولت اسرائیل بر پایه معاملهای آشکار استوار بود؛ حمایت پارلمانی در ازای بودجه، خودمختاری آموزشی و حفظ زندگی دینی بر اساس قوانین یهودی. این توافق، که از نخستین سالهای تأسیس رژیم شکل گرفت، در دوران طولانی نخستوزیری بنیامین نتانیاهو به نقطه اوج خود رسید و با تزریق منابع دولتی به نظام آموزشی و اجتماعی حریدیها، تثبیت شد.
اما تحولات اخیر نشان میدهد این ساختار سیاسی در حال ترک برداشتن است. جنگ طولانی در غزه، هزینههای سنگین نظامی و درخواست فزاینده افکار عمومی برای تقسیم برابر «بار خدمت و امنیت» باعث شده نظم قدیمی به چالش کشیده شود. از هر دو سوی طیف سیاسی، چه راستگرایان ملیگرا و چه لیبرالها، صدای بازنگری در رابطه دولت با جامعه حریدی به گوش میرسد.
بحران سربازی؛ شکاف اصلی میان دولت و مذهب
ریشه اختلافات کنونی به موضوعی بازمیگردد که از زمان تأسیس اسرائیل حلنشده باقی مانده؛ خدمت اجباری نظامی. در سال ۱۹۴۸، تنها چند صد دانشجوی دینی حریدی از خدمت سربازی معاف شدند، به عنوان اقدامی موقتی برای بازسازی مدارس مذهبی ویرانشده در اروپا. اما این امتیاز محدود، به تدریج به پدیدهای گسترده بدل شد. اکنون دهها هزار مرد جوان حریدی از خدمت نظامی معاف هستند و هرگونه تلاش برای تغییر این وضعیت با مقاومت شدید مذهبی و سیاسی روبهرو میشود.
همزمان، جمعیت حریدیها رشد چشمگیری داشته است. سهم آنان از جمعیت اسرائیل از حدود ۱۰ درصد در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۱۴ درصد در سال جاری رسیده و پیشبینی میشود طی دو دهه آینده به بیش از یکچهارم جمعیت برسد. این رشد سریع، چالشی جدی برای نظام اقتصادی و نظامی اسرائیل ایجاد کرده است.
جامعه حریدی بهطور سنتی از نظام آموزشی پیروی میکند که بر متون دینی متمرکز است و از آموزش مهارتهای پایهای مانند زبان انگلیسی، ریاضیات و علوم فاصله دارد؛ در نتیجه، بخش بزرگی از مردان این جامعه در بازار کار مدرن جایی ندارند. آنان در عین حال، از حمایت مالی گسترده دولت برخوردارند؛ وضعیتی که خشم و نارضایتی اقشار سکولار را برانگیخته است.
تظاهراتی که وحدت و شکاف را همزمان نشان داد
تظاهرات اخیر در بیتالمقدس، که به گفته ناظران بزرگترین گردهمایی مذهبی در سالهای اخیر بود، دو واقعیت متناقض را آشکار کرد. از یکسو، جامعه حریدی توانست نشان دهد که هنوز نیروی اجتماعی عظیمی است که میتواند دولت را به چالش بکشد. اما از سوی دیگر، اختلافات درونی میان جناحهای مختلف، مانع از شکلگیری رهبری واحد شده است.
نبود سخنرانیهای سیاسی در این تجمع، خود نشانهای از همین تفرقه بود. رهبران مذهبی کوشیدند با پرهیز از مواضع تند سیاسی، از شکاف بیشتر درونی جلوگیری کنند، اما عملاً نتوانستند پاسخ روشنی به پرسش اصلی جامعه اسرائیل بدهند؛ آیا حریدیها حاضرند بخشی از بار دفاع و اقتصاد کشور را بر دوش بگیرند یا نه؟
جوانان حریدی و چرخشهای خطرناک
درون جامعه حریدی نیز تحولات نسلی در جریان است. استفاده از تلفنهای هوشمند و دسترسی به اینترنت، مرزهای سنتی را شکسته و بخشهایی از جوانان این جامعه را در معرض جریانهای سیاسی جدید قرار داده است؛ برخی از آنان به خدمت نظامی یا واحدهای شبهنظامی افراطی مانند «نتساح یهودا» پیوستهاند؛ روندی که هم دولت و هم رهبران مذهبی را نگران کرده است.
در سوی دیگر، سیاستمداران راست افراطی همچون ایتامار بن گویر از شبکههای اجتماعی برای نفوذ در میان جوانان مذهبی استفاده میکنند و با ترکیب نمادهای دینی و ملیگرایی افراطی، آنان را به سوی دیدگاههای تند سوق میدهند.
آیندهای مبهم؛ حفظ وضع موجود یا اصلاح ساختاری؟
اسرائیل اکنون با انتخابی دشوار روبهروست. ادامه وضعیت کنونی ممکن است در کوتاهمدت ثبات سیاسی را حفظ کند، اما در بلندمدت اقتصاد را تضعیف و شکاف اجتماعی را عمیقتر خواهد کرد. از سوی دیگر، هرگونه تلاش برای اصلاح ساختار آموزشی و نظام سربازی در جامعه حریدی، خطر اعتراضات گسترده و فروپاشی ائتلاف حاکم را در پی دارد.
به باور تحلیلگران، این بحران صرفاً مسئلهای داخلی نیست. شکاف میان دین و دولت در اسرائیل بازتاب بحران بزرگتری در درون جهان یهودیت است؛ بحرانی که از نظامیگری فزاینده و سیاستهای نئولیبرال رژیم ریشه میگیرد.
پرسش اصلی این است که آیا اسرائیل میتواند میان الزامات امنیتی، واقعیتهای اقتصادی و فشارهای مذهبی تعادلی پایدار برقرار کند یا نه. اگر رژیم بخواهد هم اقتصاد پویا و هم ارتش نیرومند داشته باشد، ناچار است راهی برای ادغام بیشتر حریدیها در بازار کار و نظام خدمت عمومی بیابد. در مقابل، اگر جامعه حریدی بخواهد در درازمدت از وابستگی اقتصادی به دولت رها شود، ناچار است رابطهاش با صهیونیسم و نهادهای دولتی را از نو تعریف کند.
هر دو مسیر، پرهزینه و دردناک خواهد بود. اما تردیدی نیست که ادامه وضع موجود نیز دیگر ممکن نیست. اعتراضات اخیر نشان داد شکاف میان دین و دولت در اسرائیل به نقطه جوش رسیده است؛ بحرانی که نهتنها آینده سیاسی این رژیم، بلکه هویت و انسجام جهان یهودیت را به چالش میکشد.




نظر شما